هنر تبلیغ
حاشیه نگاری دیگری بر بازدید از شانزدهمین نمایشگاه فرش دستباف
یکی از اندیشمندان وادی تبلیغات چنین گفته است:
ماهی روغن هزاران تخم می گذارد.
مرغ خانگی تنها یک تخم می گذارد.
ماهی روغن هرگز قدقد نمی کند که به شما بگوید چه کرده است از این رو ما به این ماهی توجه چندانی نداریم اما مرغ خانگی را تحسین می کنیم. همین کافی است تا نشان دهد که تبلیغ، تا چه اندازه اثربخش است.
ما در عرصه تبلیغات بسیار سهل انگار و ساده گیر هستیم. یا اصلاً به این جستار مهم توجهی نداریم و یا بی اندیشه و تدبیر از آن بهره می بریم. در نمایشگاه فرش تصاویری ناروا از عرضه و تبلیغ این کالای هنری کهن دیدم.
در غرفه ای دیدم که فرشها بی نظم و قاعده ای روی هم تلنبار شده بود و جوانی خوابیده بر زمین و سر نهاده بر فرشها به بازی با گوشی همراه خود مشغول بود و چنان غرق در آن که نمی دانست در اطرافش چه می گذرد و ذره ای در اندیشه جذب مشتری نبود.
غرفه های فراوانی را دیدم که به هنگام ظهر، نشسته بر فرشها راحت تر از منزل خود به صرف غذا مشغول بودند و چنان سفره پهن کرده که گویی به سورچرانی آمده اند نه عرضه کالا!
در غرفه ای پیرمردی را دیدم که در انتهای غرفه، لمیده بر فرشها از سیگار خود کام می گرفت و حس و حالی برای پاسخگویی به مشتریان نداشت.
بی توجهی به غرفه آرایی وعرضه زیبا و جذاب کالاها یک سوی ماجراست و بی خیالی نسبت به شیوه تعامل با مشتری سوی دیگر آن.
تبلیغ برای فروش این کالای ملی ما که سهم بزرگی در میان صادرات غیرنفتی دارد، در این نمایشگاه خلاصه شده بود در چاپ کارت ویزیت، چند بروشور نه چندان جذاب برای برخی غرفه ها، انگشت شماری بنر و تابلوی تبلیغاتی و دعوت به بازدید از غرفه هایی محدود با رادیوی نمایشگاه و تنها همین!
خدای را شکر که عمده خریداران خارجی حاضر در نمایشگاه مترجم به همراه داشتند و گرنه حال و روز فروشندگان تماشایی بود.
گفتنی در این وادی بسیار است اما بر آنم تا در نوشتارهای این وبلاگ برای رعایت ایجاز و اختصار (که سفارش دوستان است) تنها به طرح مساله و زدن جرقه بپردازم. باقی با شما.